رباعی های مناجاتی ماه مبارک رمضان
بـوی مـلـکـوت، بـوی عـرفـان آمد گلبانگ خوش رحیم و رحـمان آمد گل عطر فرشته منتشر شد در خاک ای دل شـدگـان! بـهــار قــرآن آمـد ***************** مـاه رمضان و شـوق شب بیـداری از بودنِ بی تو، هر نَـفـس بیـزاری تنگ است دلم برای «یارب! العفو» تـنـگ است خـدا دلـم برایـت، آری ***************** آمد رمضان، مُفـسّرِ «احسان» باش هـمـسایـۀ غـربـت تـهـیـدستـان باش در شهـر بساط عـشق را برپـا کـن در فـکـر دل شکـستـۀ انـسان بـاش ***************** آمد رمضان، هَلا! ز عـادت برخیز گـل کـرد سپـیـدۀ سـعـادت، برخـیز همپای سحـر، به سمت بیداری رو ای بندۀ تن! ز خواب غفلت برخیـز ***************** آمد رمضان و سفرهها رنگـیـن تـر دنیـا به مـذاق مـا و من شیـرین تـر از کـوچـه صـدای سـائـلـی مـیآیـد انگار شدست گوشمان سنگین تر! ***************** یک ماه اگرچه آب و نان شد تعطیل بر سفره، ضیافت دهان شد تعـطیل تـعـطـیـل نـشـد بـسـاط دنــیـا داری هر چند که دکۀ جهان شد تعـطیـل! ***************** درمکتب روزه، روی من پا بگذار بر جـلـوه فـروشی بـدن، پـا بگـذار از خواهش َنفس خود بزن بیرون تو بر فـرصت اهـرمن شدن پا بگـذار ***************** هرچند که روزه معرفت آواز است آیینۀ فطرت است و انسان ساز است شک نیست، فقط ریاضتی جسمانی ست وقتی که دهان نفسِ انسان باز است ***************** آمد رمضان و دست بابا خالی ست از شادی روزه، قلب سارا خالی ست شـرم ست نصیب سـفـرۀ مـا، زیرا افطار و سحر، ز نان و خرما خالی ست! ***************** ای کاش به راز عشق پی میبردیم در بندگی خـدا، مَحَـک میخوردیم مـاه رمـضـان به شـیـوۀ حـیـدر مـا انـدوه دلِ گـرسـنـه را میخـوردیـم! ***************** ما شـیـعـۀ حـیـدریم و غـافـل از او بر سـیـرۀ دیـگـریـم و غـافـل از او دنــیــا نَـسَـبـیـم و عـافـیـت آبــادیـم بـا نَـفـس بـرادریـم و غـافـل از او! ***************** حال دل خویش را کـمی بهـتـر کن ماه رمضان، به نان و خرما سر کن با غربت سـفـرههای خـالی بنـشیـن افطار و سحر، به شیوۀ حـیـدر کن ***************** ماه رمضان، شروع « حّوِل حال » ست روی دل مـا، تـبـسّـمی از بـال ست هـمـبـال فـرشتهها شدن آسـان ست در ماه خدا، که سیب شیطان کال ست ***************** در فصل سحـر نشستهام، خوشحالم از ظلمت تن گـسستهام، خـوشحـالم آمـد رمـضـان و هـمـنـشـیـن نـورم از فـتـنـۀ َنفـس رستـهام، خوشحـالم ***************** بیروی تو، ماه رمضانم ...؟ هرگز وارستگی از هر دو جهانم...؟ هرگز بــیجــلــوۀ آفــتــاب روی مــاهـت یک روز به روزه میتوانم؟ هرگز! ***************** ماه رمضان، فروغ یک آغاز ست در آبـی آســمــان، پَـرِ پــرواز ست درهای زمین به روی شیطان بسته ست درهـای بـهـشـت، بازِ بـازِ باز ست ***************** آمـد رمـضـان و آســمـان آبـی شـد شبهای زمین، دوباره مهـتابی شد هستی، به نماز عاشقی قامت بست عـالَـم، غـزل خـجـسـتـۀ نـابـی شـد ***************** مـاه رمـضـان و بـنـدگی یعـنی این آیـیـنـگـی و پـرنـدگـی، یـعـنـی این افطار و سحر کلاس آدم سازی ست برنامه و سبک زنـدگـی، یعنی این ***************** در پـرتـو روزه، بیکـران را دیدیم تـصویـر حـیـات جـاودان را دیـدیم از پـیـلـۀ تن چو سر بـرون آوردیم از روزن روزه، آسـمـان را دیـدیم ***************** بر مرکب روزه، تا فـراسو رفـتـیم با بـار گـنـاه، «رَبَّـنـا» گو رفـتـیـم در لـیــلـۀ قــدر، روسـیـاه و تـائـب سمت مـلـکـوت رحـمـت او رفـتـیم ***************** آمد رمـضـان و حـال خـوبـی دارم سـرسـبـزم و اعـتـدال خـوبـی دارم پـرواز، پــرنـده، بـال و پَـر، آزادی من مـطـمـئـنـم، خـیـال خـوبی دارم ***************** ماه رمضان، شوق سبکباری را ... از لـذّت نَـفسِ فـتـنه، بیزاری را... ای حضرت عشق! قسمت روحم کن شبهـای قـشـنگ قـدر، بیـداری را |